سپید می گذرد یا سیاه می گذرد
دو پلک بی تو برایم دو ماه می گذرد!

شبی که چشم تو را بوسه می زدم گفتم
که چشم های تو از این گناه می گذرد

دلم کبوتر جلد تو است و می دانی
چه بر پرنده ی بی سر پناه می گذرد!

برای من خبر شادمانی ات کافی ست
همین که زندگی ات رو به راه می گذرد

من از گذشت نگاهت به عشق می دیدم
که عشق های تو با یک نگاه می گذرد

بگو در آن طرف میله های این زندان
سپید می گذرد یا سیاه می گذرد؟

مهدی مظاهری


برچسب‌ها: اشعار, غزل, مهدی مظاهری
+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۶ساعت 22:48  توسط احسان نصری  | 

صبح تو به خیر
که ساعت حرکت قطار را،
به من غلط گفتی
که من بتوانم
یک روز دیگر در کنار تو باشم...

احمدرضا احمدی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, احمدرضا احمدی
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و پنجم مهر ۱۳۹۶ساعت 6:45  توسط احسان نصری  | 

چگونه در خیابانهای تهران زنده می مانم؟
مرا در خانه قلبی هست... با آن زنده می مانم

مرا در گوشه ی این شهر آرام و قراری هست
که تا شب اینچنین ایلان و ویلان زنده می مانم

هوای دیگری دارم... نفسهای من اینجا نیست
اگر با دود و دم در این خیابان زنده می مانم

شرابی خانگی دائم رگم را گرم می دارد
که با سکرش زمستان تا زمستان زنده می مانم

بدون عشق بی دینم، بدون عشق میمیرم
بدین سان زندگی کردم، بدین سان زنده می مانم

محمدمهدی سیار


برچسب‌ها: اشعار, غزل, محمدمهدی سیار
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و چهارم مهر ۱۳۹۶ساعت 16:21  توسط احسان نصری  | 

تو سكوت لا به لای حرف های منی

از حرف هایم
آنچه نمی گویم
تویی

علیرضا روشن


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, علیرضا روشن
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم مهر ۱۳۹۶ساعت 22:38  توسط احسان نصری  | 

... و در این روزها آنقدر از احساس لبریزم
که حتی گاه گاهی در لباسم شعر می ریزم

تو وقتی می رسی، بر کرت کرتم لرزه می افتد
شبیه خاک نیشابور، جد در جد غزل خیزم

نگاهم داشت از پرچین رویت میوه می دزدید
نخواه از این گناه مستحب هرگز بپرهیزم!

عروسک وار، دست دختران کدخدا هستی
و اما من مترسک زاده ای در دست جالیزم

بهار اندام من! این شهر را اردیبهشتی کن
که من برعکس شاعرها، به شدت ضد پاییزم

علیرضا بدیع


برچسب‌ها: اشعار, غزل, علیرضا بدیع
+ نوشته شده در  جمعه بیست و یکم مهر ۱۳۹۶ساعت 22:46  توسط احسان نصری  | 

آدم که دلش بگیرد
دردش را
به کدام پنجره بگوید
که دهانش
پیش هر غریبه ای باز نشود...؟

لیلا کردبچه


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, لیلا کردبچه
+ نوشته شده در  دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۶ساعت 19:23  توسط احسان نصری  | 

آتش چقدر رنگ پریده است در تنور!
امشب مگر سپیده دمیده است در تنور؟

این ردّ پای قافله ی داغ لاله هاست؟
یا خون آفتاب چکیده ا‌ست در تنور؟

این گلفروش کیست که یک ریز و بی امان
شیپور رستخیز دمیده‌ است در تنور

چون جسم پاره پاره ی در خون تپیده اش
فریاد او بریده بریده ا‌ست در تنور

از دودمان فتنه ی خاکستری، خسی
خورشید را به شعله کشیده ا‌ست در تنور

جز آسمان ابری این شام کوفه سوز
خورشیدِ سربریده که دیده‌ است در تنور؟

دنبال طفل گم شده انگار بارها
با آن سرِ بریده دویده ا‌ست در تنور

امشب چو گل شکفته ای از هم، مگر گلی
گلبوسه از لبان تو چیده ا‌ست در تنور؟

در بوسه های خواهر تو جان نهفته بود
جانی که بر لب تو رسیده ا‌ست در تنور

آن شب که ماهتاب، تو را می گریست زار
دیدم که رنگ شعله پریده‌ است‌ در تنور

محمدعلی مجاهدی


برچسب‌ها: اشعار, غزل, ایام محرم, محمدعلی مجاهدی
+ نوشته شده در  دوشنبه دهم مهر ۱۳۹۶ساعت 0:51  توسط احسان نصری  | 

با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک
لَم تَقُل شیئا سِوا: قُم یا اخا! أدرِک اخاک!

مشک دور از دست گریان است و قدری دورتر
مانده بر صحرا لبی خندان و جسمی چاک چاک

عِندَما کُلُ یَرَونَ المَوتَ اَحلی مِن عَسَل
خاک گلگون را نمی‌شویند جز با خون پاک

کلُّ مَن فِی الموکبِ قالَ خُذینی یا سُیوف
تشنگان عشق را از جان فدا کردن چه باک؟

یَلمَعُ النُّور الذی سَمّاهُ مصباحَ الهُدی
تا قیامت می‌درخشد این چراغ تابناک

داوری عادل تر از تاریخ در تاریخ نیست
نور هرگز در شب ظلمت نمی‌گردد هلاک

فاضل نظری


برچسب‌ها: اشعار, غزل, ایام محرم, فاضل نظری
+ نوشته شده در  جمعه هفتم مهر ۱۳۹۶ساعت 23:26  توسط احسان نصری  | 

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد

سیاه بود و سیاهی هر آنچه می دیدی
تو را سپرد به آیینه، رو سپیدت کرد

چه گفت با تو در آن لحظه های تشنه حسین؟
کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد

به دست و پای تو بار چه قفل ها که نبود!
حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد

جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان
عجب تشرف سبزی! جنون مریدت کرد

نصیب هر کس و ناکس نمی شود این بخت
قرار بود بمیری، خدا شهیدت کرد

نه پیشوند و نه پسوند، حر حری تو
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

مرتضی امیری اسفندقه


برچسب‌ها: اشعار, غزل, ایام محرم, مرتضی امیری اسفندقه
+ نوشته شده در  سه شنبه چهارم مهر ۱۳۹۶ساعت 0:1  توسط احسان نصری  |