ساده اما قشنگ
دو پلک بی تو برایم دو ماه می گذرد!
سپید می گذرد یا سیاه می گذرد
دو پلک بی تو برایم دو ماه می گذرد!
شبی که چشم تو را بوسه می زدم گفتم
که چشم های تو از این گناه می گذرد
دلم کبوتر جلد تو است و می دانی
چه بر پرنده ی بی سر پناه می گذرد!
برای من خبر شادمانی ات کافی ست
همین که زندگی ات رو به راه می گذرد
من از گذشت نگاهت به عشق می دیدم
که عشق های تو با یک نگاه می گذرد
بگو در آن طرف میله های این زندان
سپید می گذرد یا سیاه می گذرد؟
مهدی مظاهری
برچسبها:
اشعار
,
غزل
,
مهدی مظاهری
+
نوشته شده در شنبه بیست و نهم مهر ۱۳۹۶ساعت 22:48  توسط احسان نصری |
آدرس کانال تلگرام:
sadeamaghashang@
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
نوشته های پیشین
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
آبان ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
خرداد ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
آرشیو موضوعی
اشعار
بریده کتاب
جمعه های انتظار
روزهای جانسوز
رسولان خاموش
بهانه های دلم
داستانهای ساده اما قشنگ
پیوندها
من در شعر نو
پانتومیم چشمانت (احسان نصری)
حوض نقاشی
RSS