بر عکس بهارا که چند ساله بهاری نیست
پاییز هنوز با ماست، پاییز شعاری نیست
پاییز هنوز سرخه، پاییز هنوز زرده
مثل یه درخت سبز با ریشهی تب کرده
این فصلُ که میشناسی، میخنده و میباره
احوالشو میبینی، معلومه جنون داره
دیوونهی دیوونهس، زنجیریِ زنجیری
یا حالتُ میگیره، یا حسّشُ میگیری
یه تلخیِ شیرینه، یه حسرتِ با لذت
یه دورهی ممنوعهست، یه لذتِ با حسرت
پاییز هنوز فصل روزای پریشونه
پاییز هنوز با ماست، برگاش تو خیابونه
افشین یداللهی
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه
همین که کنارت نفس میکشم
برام هیچ حسی شبیه تو نیست
تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه
تو زیباترین آرزوی منی
منو از این عذاب رها نمیکنی
کنارمی به من نگا نمیکنی
تمام قلب تو به من نمیرسه
همین که فکرمی برای من بسه
از این عادت با تو بودن یه هنوز
ببین لحظه لحظهم کنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز
اگه بیتو باشم منو میکشه
یه روزایی انقد حالم بده
که میپرسم از هر کسی حالتو
یه روزایی حس میکنم پشت من
همه شهر میگرده دنبال تو
روزبه بمانی
میگفتم اگه از کنارم بری
شاید بوی بارونو یادت بره
نشونیمو حتی نوشتم برات
شاید این خیابونو یادت بره
میگفتم یه مدت ازم دور شی
مبادا به این دوری عادت کنی
حواست نباشه دلم با توئه
خدایی نکرده خیانت کنی!
میگفتم ازم دور شی ممکنه
یه جایی از این فاصله خسته شی
بیفته تبِ شونههام از سرت
به یه شونهی تازه وابسته شی
چقد توو دلم ریختم بغضمو
نه اشکی، نه بارونی، نه شونهای
فقط وقتی پرسیدم عاشق نشی؟
نگاه کردی و گفتی دیوونهای!
تماشا نکن حالِ من خوب نیست
مثِ پرده توو باد چین میخورم
هوایی نبودی بفهمی منو
دارم مثلِ بارون زمین میخورم
رستاک حلاج
شاید اگه یه فصل دیگهای بود
شاید اگه برگا صدا نمیداد
صدای قلبمو نمیشنیدی
عشق به ما اینجوری پا نمیداد
من که میگم درختا عاشق شدن
گردش فصلا و خزون بهانه است
فرقی نداره توو بهار یا پاییز
چتر یه اختراع احمقانه است
پاییز امسالو قدم میزنم
تموم شهر و کوچههاشو با تو
خیابونا بلنده خسته میشی
از کمدت درآر کتونیاتو
قراره باز بخندی کورم کنه
برق سفید خندهی مرمریت
قراره باز دوباره بعد بارون
عینکمو پاک کنی با روسریت
یکی باید باشه شبا نذاره
غصه و تنهایی مزاحمت شه
یکی باید باشه برات بیاره
مسکناتو اگه لازمت شه
یکی باید باشه که وقت خوابت
موهای نسکافهایتو بو کنه
بلد باشه دست بکشه رو پلکات
بلد باشه چشماتو جادو کنه
گفتنیا رو گفتم و شنیدی
حالا خودت بشین حساب کتاب کن
اگه یه روزی غم اومد سراغت
رو قلب سادهی منم حساب کن
این اولین پاییزه که دارمت
خیابونا قراره زیبا بشه
باید یه پالتو بخرم تو جیباش
دستای کوچک تو هم جا بشه
حامد عسکری
یه شب باورامو یه جوری شکستن
که فک کردم حتی خدا قهره با من
حالا اشک شوقم، دارم میدرخشم
تو برگشتی تا من خدا رو ببخشم
چرا از همه آدما میگذری
که دنیا رو با من تماشا کنی
تو که میتونستی برای خودت
یکی بهتر از منو پیدا کنی
کجا بودی توو این همه سالِ درد
که من زندگی کردم این مردنو
تو پاداش صبر و سکوت منی
چرا دیر شنیدی صدای منو
باید قصهمونو به دنیا بگم
به اونا که به عشق بدبین شدن
به اونا که میترسن از اعتماد
اونا که به تنهایی نفرین شدن
من از باور مرگ دارم میام
تو واسم مث فرصت آخری
به چشمای متروکهی من بگو:
چرا از همه آدما میگذری
که دنیا رو با من تماشا کنی
تو که میتونستی برای خودت
یکی بهتر از منو پیدا کنی
کجا بودی توو این همه سالِ درد
که من زندگی کردم این مردنو
تو پاداش صبر و سکوت منی
چرا دیر شنیدی صدای منو
مونا برزویی