اگر می‌خواهی احساس مرا بدانی
به سایه‌ات نگاه کن
نزدیک به توام
حال که هرگز نمی‌توانم لمست کنم

جمال ثریا
ترجمه‌ی سیامک تقی‌زاده


برچسب‌ها: اشعار, شعر جهان, جمال ثريا, سیامک تقی زاده
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۸ساعت 2:19  توسط احسان نصری  | 

تو عشق بودی
این را از بوی تن ات فهمیدم

شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم
خیلی دیر...
اما مگر قانون این نبود
که هر آنچه دیر می آید
عاقبت روزی به خانه ی ما خواهد رسید؟

عادت کرده ایم به نداشتن ها
و شاید به اندوه
آری، تو عشق بودی
این را از رفتن ات فهمیدم

وگرنه
این شهر
هرگز این چنین
سرسنگین نبود

جمال ثریا
ترجمه ی سیامک تقی زاده


برچسب‌ها: اشعار, شعر جهان, جمال ثريا, سیامک تقی زاده
+ نوشته شده در  شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۵ساعت 14:8  توسط احسان نصری  | 

دلش می خواست نباشد
چمدانش را بست
تمام شهر را با خود برد...

جمال ثریا


برچسب‌ها: اشعار, شعر جهان, جمال ثريا
+ نوشته شده در  یکشنبه پنجم مهر ۱۳۹۴ساعت 14:32  توسط احسان نصری  | 

از دور تو را دوست دارم

بي هيچ عطري
آغوشي
لمسي
و يا حتي بوسه‌اي

تنها
دوستت دارم
از دور

جمال ثريا


برچسب‌ها: اشعار, شعر جهان, جمال ثريا
+ نوشته شده در  پنجشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۲ساعت 17:1  توسط احسان نصری  |