اگر من نبودم
اگر برادرم نبود
گرسنگی کجا زندگی می کرد؟

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  سه شنبه هفتم دی ۱۳۹۵ساعت 23:36  توسط احسان نصری  | 

من نام کسی نخوانده ام الا تو
با هیچ کسی نمانده ام الا تو

عید آمد و من خانه تکانی کردم
از دل همه را تکانده ام الا تو

جلیل صفربیگی

عید نوروز بر شما مبارک


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  دوشنبه سوم فروردین ۱۳۹۴ساعت 13:13  توسط احسان نصری  | 

سر تا سر جان ما پر از تب نشده
چون جام جنون ما لبالب نشده

ما منتظریم ماه کامل بشود
دور قمری چهارده شب نشده

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جمعه های انتظار, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  جمعه هفدهم بهمن ۱۳۹۳ساعت 19:17  توسط احسان نصری  | 

در سرم تویی...
در چشمم تویی...
در قلبم تو...

"من" عکس دسته جمعی تو ام...

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  سه شنبه هفدهم تیر ۱۳۹۳ساعت 14:31  توسط احسان نصری  | 

منتظرم جنگ جهانی سوم اتفاق بیفتد
به جنگ بروم
اسیر بشوم
و از زندان
نامه های عاشقانه برایت بفرستم

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم خرداد ۱۳۹۳ساعت 13:45  توسط احسان نصری  | 

من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نام مرا چه زود بردی از یاد

من حبه ی قند کوچکی بودم که
از دست تو در پیاله ی چای افتاد

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  چهارشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 18:42  توسط احسان نصری  | 

باید می دانستم
سرانجام
تو را از اینجا خواهد برد
این جاده
که زیر پای تو نسشته بود

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  شنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۲ساعت 12:42  توسط احسان نصری  | 

زیبایی ات
دیکتاتوری است
که کلمات را در من به گلوله می بندد
هر لحظه
شعری در من شهید می شود

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  شنبه پنجم مرداد ۱۳۹۲ساعت 14:42  توسط احسان نصری  | 

یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ما دستی

شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!
ما تازه به یادمان می آید هستی!

جلیل صفربیگی

میلاد با سعادت امام عصر عج  رو به همه تبریک می گم
برای سلامتی امام عصر یه صلوات بفرست


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  یکشنبه دوم تیر ۱۳۹۲ساعت 12:36  توسط احسان نصری  | 

پرواز چه لذتی دارد؟
وقتی
زنبور کارگری باشی
که نتوانی
عاشق ملکه بشوی

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲ساعت 17:26  توسط احسان نصری  | 

ای مرکز ثقل کهکشانِ دل من
خورشید بلند آسمان دل من

 

عمری است که من منتظر دیدارم
یک جمعه بیا به جمکران دل من

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جمعه های انتظار, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۲ساعت 23:16  توسط احسان نصری  | 

در چشم هایت
جنگجویی مغول کمین کرده
جرات نمی کنم دوستت نداشته باشم!

 

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  شنبه سی ام دی ۱۳۹۱ساعت 13:0  توسط احسان نصری  | 

از مزرعه های کوچک بعضی ها
برچیده شود مترسک بعضی ها

آقا خودمانیم چه کیفی دارد
وقتی بزنی به برجک بعضی ها

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جمعه های انتظار, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  جمعه هفدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 13:56  توسط احسان نصری  | 

ای پر از عاطفه در قحط محبت با من
کاش می شد بگشایی سر صحبت با من

هیچ کس نیست که تقسیم شود در اینجا
درد تنهایی و بی برگی و غربت با من

از خروشانی امواج نگاهت دیریست
باد نگشوده لبش را به حکایت با من

خواستم پر بزنم با تو به معراج خیال
آسمان دور شد از روی حسادت با من

بعد از این شور غزلهای شکوفا با تو
بعد از این مرثیه و غربت و حسرت با من

گرچه کوچیدی از این باغ ولی خواهد ماند
داغ چشمان تو تا روز قیامت با من

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, غزل, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۱ساعت 23:32  توسط احسان نصری  | 

تا شب نشده
خورشید را لای موهایت می گذارم و
عاشق می شوم
فردا
برای گفتن دوستت دارم
دیر است.

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۱ساعت 10:16  توسط احسان نصری  | 

نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو
اما گله بی شمار داریم از تو

ما منتظر تو نیستیم آقا جان
تنها همه انتظار داریم از تو

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جمعه های انتظار, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  جمعه سیزدهم مرداد ۱۳۹۱ساعت 19:14  توسط احسان نصری  | 

هر چند كه بیمار تو هستیم همه
دیوانه ی دیدار تو هستیم همه

بین خودمان بماند آقا عمری است
انگار طلب كار تو هستیم همه

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جمعه های انتظار, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 22:7  توسط احسان نصری  | 

بعد از سلام عرض کنم خدمت شما
ما نیز آدمیم بلا نسبت شما

بانوی من زیاد مزاحم نمی شوم
یک عمر داده است دلم زحمت شما

باور کنید باز همین چند لحظه پیش
با عشق باز بود سر صحبت شما

بانو هنوز هم که هنوز است به دلم
سر می زند زنی به قد و قامت شما

این خانه بی تو بوی بد مرگ می دهد
با هیچ چیز پر نشده غیبت شما

انگار قرن هاست که کوچیده ای و ما
بر دوش می کشیم غم غربت شما

ما درد خویش را به خدا هم نگفته ایم
تا نشکنیم پیش کسی حرمت شما

من بیش از این مزاحم وقتت نمی شوم
بانو خدا زیاد کند عزت شما!

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, غزل, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  سه شنبه سیزدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 11:40  توسط احسان نصری  | 

نه سیب نه گندم است بین من و تو
بین من و تو" گم است بین من وتو

این عشق که دیگران از او می گویند
یک سوءتفاهم است بین من و تو

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۱ساعت 12:39  توسط احسان نصری  | 

سیگاری نیستم
اما
به تو که فکر می کنم
مزرعه ی بزرگی از توتون
در سرم آتش می گیرد

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  شنبه سیزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 13:44  توسط احسان نصری  | 

بر هر چه به غیر عشق پا بگذارید
دست دل خویش در حنا بگذارید

عاشق بشوید، مردم! عاشق بشوید
یك نام خوش از خویش به جا بگذارید

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  سه شنبه ششم دی ۱۳۹۰ساعت 19:51  توسط احسان نصری  | 

تخمی از لانه بیرون می افتد
و می شکند
زندگی
بچه گنجشکی را غافلگیر می کند!

جلیل صفربیگی

برچسب‌ها: اشعار, هایکو, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۰ساعت 13:53  توسط احسان نصری  | 

این سنگ خدایان که تبر می شکنند
روزی که بیایی از کمر می شکنند

بردار تبر را و بزن ابراهیم
بت های بزرگ زودتر می شکنند

جلیل صفربیگی

(برای سلامتی امام زمان یه صلوات بفرست)


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جمعه های انتظار, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  جمعه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۰ساعت 17:2  توسط احسان نصری  | 

از پل های زیادی پریده ام
در رودخانه های بسیاری غرق شده ام
بارها
شاخ به شاخ شده ام با زندگی
بارها
گلوله خورده ام
و بارها
مرده ام

عشق
از من یک بدل کار حرفه ای ساخته است

جلیل صفربیگی

برچسب‌ها: اشعار, ترانه ابزورد, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۰ساعت 16:13  توسط احسان نصری  | 

کم نامه ی خاموش برایم بفرست
از حرف پرم گوش برایم بفرست

دارم خفه می شوم در این تنهایی
لطفا کمی آغوش برایم بفرست

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  یکشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 16:15  توسط احسان نصری  | 

هم چاه سر راه تو باید بكنیم
هم اینكه از انتظار تو دم بزنیم

این نامه ی چندم است كه می خوانی
داریم ركورد كوفه را می شكنیم

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جمعه های انتظار, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ساعت 18:27  توسط احسان نصری  | 

آهسته آهسته دارد گل می کند التهابم
چیزی شبیه شکفتن دارد می آید به خوابم

انگار چیزی دلم را در مشت خود می فشارد
دیروز عاشق نبودم ، امروز مستم ، خرابم

در خواب بودم که باران بارید بر شانه هایم
در خواب بودم که ....آری در خواب دادی بر آبم

از چار سمت نگاهت خورشید تابید بر من
دیریست کرده ای دوست ، داغ نگاهت کبابم

در خواب بودم که ناگاه .... ناگاه خشکید خوابم
گم شد میان مه و ابر ، آئینه ام ، آفتابم

ای کاش باران ببارد ، ای کاش یکبار دیگر
آهسته آهسته می بـُرد با چشمهای تو خوابم

جلیل صفربیگی

برچسب‌ها: اشعار, غزل, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  چهارشنبه دوم شهریور ۱۳۹۰ساعت 13:3  توسط احسان نصری  | 

یک بار نه صد بار نه هر بار نفهمید
انگار نه انگار... نه! انگار نفهمید

فریاد زدم داد زدم دوستتان دا...
یک عمر به در گفتم و دیوار نفهمید

جلیل صفربیگی


برچسب‌ها: اشعار, رباعی, جلیل صفربیگی
+ نوشته شده در  شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 19:13  توسط احسان نصری  |