ای شعر از این آه نفسگیر بگواز ظهر به خون خفته ی تقدیر بگواز حال علی اصغر اگر پرسیدنداز تیزی پیکان سر تیر بگوحسنا محمدزادهبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
ایام محرم,
حسنا محمدزاده
+
نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۷ساعت 22:0  توسط احسان نصری
|
چشم همه ی جهان به آدینه ی ماستیک بغض هزار ساله در سینه ی ماستآقا اگر آمدی حواست باشدمظلوم کشی عادت دیرینه ی ماستمحمدحسین ملکیانبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
محمدحسین ملکیان
+
نوشته شده در جمعه بیست و یکم آبان ۱۳۹۵ساعت 19:52  توسط احسان نصری
|
هی غصه تنها شدنت را خوردیمیوسف شدی و پیرهنت را خوردیمامروز دوباره جایتان خالی بودما شربت دیر آمدنت را خوردیمعباس صادقیاللهم عجل لولیک الفرجبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
عباس صادقی
+
نوشته شده در شنبه یکم خرداد ۱۳۹۵ساعت 21:24  توسط احسان نصری
|
من نام کسی نخوانده ام الا توبا هیچ کسی نمانده ام الا توعید آمد و من خانه تکانی کردماز دل همه را تکانده ام الا توجلیل صفربیگیعید نوروز بر شما مبارکبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در دوشنبه سوم فروردین ۱۳۹۴ساعت 13:13  توسط احسان نصری
|
سر تا سر جان ما پر از تب نشدهچون جام جنون ما لبالب نشدهما منتظریم ماه کامل بشوددور قمری چهارده شب نشدهجلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در جمعه هفدهم بهمن ۱۳۹۳ساعت 19:17  توسط احسان نصری
|
شمشیر برهنه... آسمان... مرد... زمینتلفیق هزار بغض و یک درد... زمیناز کعبه به سمت کربلا جاری شدما را به کجای قصه آورد زمین؟حسنا محمدزادهبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
ایام محرم,
حسنا محمدزاده
+
نوشته شده در چهارشنبه هفتم آبان ۱۳۹۳ساعت 13:15  توسط احسان نصری
|
یک فصل خزان دیگر از راه رسیدتنهائی من، بدون همراه رسیدسریال غمم که ته ندارد انگار-این فصل به: "گریه های ناگاه" رسیداحسان نصریبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
احسان نصری
+
نوشته شده در جمعه چهارم مهر ۱۳۹۳ساعت 12:23  توسط احسان نصری
|
من مانده ام و یک تن تبدار و مریضیک آدم عاصی شده ی از همه چیز
برگرد و نجاتم بده از این همه رنج
آدم شده ام این دفعه حوای عزیز...
احسان نصری
برچسبها:
اشعار,
رباعی,
احسان نصری
+
نوشته شده در چهارشنبه پنجم شهریور ۱۳۹۳ساعت 16:30  توسط احسان نصری
|
من با تو چقدر ساده رفتم بر بادتو نام مرا چه زود بردی از یادمن حبه ی قند کوچکی بودم کهاز دست تو در پیاله ی چای افتادجلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در چهارشنبه سی و یکم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 18:42  توسط احسان نصری
|
یک عمر تو زخم های ما را بستی
هر روز کشیدی به سر ما دستی
شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!
ما تازه به یادمان می آید هستی!
جلیل صفربیگی
میلاد با سعادت امام عصر عج رو به همه تبریک می گم
برای سلامتی امام عصر یه صلوات بفرست برچسبها:
اشعار,
رباعی,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در یکشنبه دوم تیر ۱۳۹۲ساعت 12:36  توسط احسان نصری
|
ای مرکز ثقل کهکشانِ دل من
خورشید بلند آسمان دل من
عمری است که من منتظر دیدارم
یک جمعه بیا به جمکران دل من
جلیل صفربیگی
برچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۹۲ساعت 23:16  توسط احسان نصری
|
"هر كس به طریقی دل ما..." حتی تومن آمدم و دروغ گفتم؟ یا تو...؟عشق تو به جان من توان می بخشدلا حول ولا قوه الا... با توعلی ثابت قدمبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
علی ثابت قدم
+
نوشته شده در جمعه دوم فروردین ۱۳۹۲ساعت 0:1  توسط احسان نصری
|
از مزرعه های کوچک بعضی هابرچیده شود مترسک بعضی هاآقا خودمانیم چه کیفی داردوقتی بزنی به برجک بعضی هاجلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در جمعه هفدهم آذر ۱۳۹۱ساعت 13:56  توسط احسان نصری
|
فریاد بزن که کربلا ماتم نیستمیراث حسین، درد و داغ و غم نیستجان مایه نهضت حسینی این است:هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیسترضا اسماعیلیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
ایام محرم,
رضا اسماعیلی
+
نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۱ساعت 12:38  توسط احسان نصری
|
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو
اما گله بی شمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقا جان
تنها همه انتظار داریم از تو
جلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در جمعه سیزدهم مرداد ۱۳۹۱ساعت 19:14  توسط احسان نصری
|
هر چند كه بیمار تو هستیم همه
دیوانه ی دیدار تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا عمری است
انگار طلب كار تو هستیم همه
جلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در جمعه شانزدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 22:7  توسط احسان نصری
|
نه سیب نه گندم است بین من و تو
بین من و تو" گم است بین من وتو
این عشق که دیگران از او می گویند
یک سوءتفاهم است بین من و تو
جلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۱ساعت 12:39  توسط احسان نصری
|
بر هر چه به غیر عشق پا بگذارید
دست دل خویش در حنا بگذارید
عاشق بشوید، مردم! عاشق بشوید
یك نام خوش از خویش به جا بگذارید
جلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در سه شنبه ششم دی ۱۳۹۰ساعت 19:51  توسط احسان نصری
|
تقصیر من است اینکه تو کم می آیی
وقتی که شوم اسیر غم می آیی
این جمعه و جمعه های دیگر حرف است
آدم بشوم تو شنبه هم می آیی...برچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار
+
نوشته شده در پنجشنبه یکم دی ۱۳۹۰ساعت 21:59  توسط احسان نصری
|
وقتی که حسین را تو "سین" میخوانی
در تعزیه، روضه حزین میخوانی
یعنی که حماسه را غلط میفهمی
وقتی که ز کوه، اینچنین میخوانی!
رضا اسماعیلی
برچسبها:
اشعار,
رباعی,
ایام محرم,
رضا اسماعیلی
+
نوشته شده در سه شنبه پانزدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 16:4  توسط احسان نصری
|
ديشب باران قرار با پنجره داشت
روبوسي آبدار با پنجره داشت
يکريز به گوش پنجره پچ پچ کرد
چک چک، چک چک، … چکار با پنجره داشت
قيصر امين پور
اولین بارون پاییزی داره میبارهبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
قیصر امین پور
+
نوشته شده در سه شنبه سوم آبان ۱۳۹۰ساعت 16:53  توسط احسان نصری
|
خوش خُلقی و خشم همزمان یعنی چه؟بیـزاری و عشق توأمان یعنی چه؟با رفتن من اگر موافق هستیپس این بنشین، نرو، بمان، یعنی چه؟خلیل جوادیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
خلیل جوادی
+
نوشته شده در شنبه سی ام مهر ۱۳۹۰ساعت 21:45  توسط احسان نصری
|
این سنگ خدایان که تبر می شکنند
روزی که بیایی از کمر می شکنند
بردار تبر را و بزن ابراهیم
بت های بزرگ زودتر می شکنند
جلیل صفربیگی
(برای سلامتی امام زمان یه صلوات بفرست)برچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در جمعه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۰ساعت 17:2  توسط احسان نصری
|
کم نامه ی خاموش برایم بفرست
از حرف پرم گوش برایم بفرست
دارم خفه می شوم در این تنهایی
لطفا کمی آغوش برایم بفرست
جلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در یکشنبه سیزدهم شهریور ۱۳۹۰ساعت 16:15  توسط احسان نصری
|
هم چاه سر راه تو باید بكنیم
هم اینكه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه ی چندم است كه می خوانی
داریم ركورد كوفه را می شكنیم
جلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جمعه های انتظار,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در جمعه چهارم شهریور ۱۳۹۰ساعت 18:27  توسط احسان نصری
|
یک بار نه صد بار نه هر بار نفهمید
انگار نه انگار... نه! انگار نفهمید
فریاد زدم داد زدم دوستتان دا...
یک عمر به در گفتم و دیوار نفهمید
جلیل صفربیگیبرچسبها:
اشعار,
رباعی,
جلیل صفربیگی
+
نوشته شده در شنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 19:13  توسط احسان نصری
|