دو بُطر آب بیاور، شراب میکنمش
بنوش! قطره به قطره، حساب میکنمش
از این قرار که: مینوشم از تو پی در پی
غمت تنیست که از گریه آب میکنمش
فقط به نیمنگاهت، مسیر لذت را
اگر نشان بدهی، انتخاب میکنمش
اگر اراده کنی سجده میکنم به تنت
سپس نفس به نفس، شعر ناب میکنمش
همیشه خواستنت - لعنتی - گناه من است
که از ازل به ابد، ارتکاب میکنمش
یقین بدان اگر ایمان مراتبی دارد
هزار مرتبه بیدار و خواب میکنمش
چه قصهایست که در این مقام، حالت را
- اگر درست بگویم - خراب میکنمش
نه من تواَم نه تو من؛ حسِ تو حواس من است
که بیمضایقه دارم کتاب میکنمش
خدا یکیست، نمیفهمد این دوئیّت را
دعا بیار، خودم مستجاب میکنمش
مریم جعفری آذرمانی
لبخند و نان به سفره ي امشب نمي رسد
پايان ماه آمد و خُلق پدر سگي ست
از بوي دود و آهن و گِل مست مي شود
در سرزمين من عرق كارگر سگي ست
جنگ و جنون و زلزله؛مرگ و گرسنگي
اخبار يك.. سه... چار... دو... تهران... خبر سگي ست
آهنگ سگ ترانه ي سگ گوشهاي سگ
اين روزها سليقه ي اهل هنر سگي ست
بار كج نگاه شما بر دلم بس ست
باور كنيد زندگي باربر سگي ست
آدم بيا و از سر خط آفريده شو
ديگر لباس تو به تن هر پدر سگي ست
مریم جعفری آذرمانی