پیش از تو دنیا زشت بود
دریا از کشتیهای شکسته آغاز میشد
باغ از خار
شهر از ساختمانهای بیدر و پنجره
شب از کابوس
روز از باد
من از تو تشکر میکنم
برای من زیبایی آوردی!
رسول یونان
برچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در پنجشنبه سوم تیر ۱۴۰۰ساعت 11:6  توسط احسان نصری
|
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمیدانم چه کار کنم
مثل پرندهای لالم
که میخواهد آواز بخواند و نمیتواند!
به هوای دیدنت
در قاب پنجرهها قد میکشم
نیستی
فرو میریزم
مثل فوارهای بر سر خودم
زیر آوار خودم میمانم در گوشهی اتاق
ای انار ترک خورده بر فراز درخت
من دستی کوتاهم
من پرندهای بیبالم
ای آسمان دور دست!
از تو محرومم
آنگونه که دهکده از پزشک
کویر از آب
لاکپشت از پرواز
اندوهها در من شعلهور است و
ابرها در من در حال بارش
نیمی آتشم
نیمی باران
اما بارانم، آتشم را خاموش نمیکند!
گرفتار ناتوانیهای خویشم
رودی کوچکم
گرفتار باتلاق.
من تو را دوباره کی خواهم دید
ای پرندهی مسافر
از کجا معلوم که دوباره برگردی!
راهها باز است
آفتاب میتابد
اما من
حسرت راه رفتنم در پای فلج
گرسنهای هستم
که نانم را
جای ماه بر سینهی آسمان چسباندهاند.
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمیدانم چه کار کنم
آرام میگریم
حال آدمی را دارم
که میخواهد به همسر مردهاش تلفن کند
اما نمیکند
چرا که به خوبی میداند
در بهشت گوشیها را بر نمیدارند ...
رسول یونان
برچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در یکشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۹ساعت 11:29  توسط احسان نصری
|
بادها در پاییز بی رحم تر می وزنداصلا بعید نیستآدم ها رابا درخت ها اشتباه بگیرندزود به خانه برگرد!زیاد بیرون نمان!این بادهااگر کلاه را ببرندبه فکر بردن سرها می افتندرسول یونانبرچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در سه شنبه سوم مهر ۱۳۹۷ساعت 19:47  توسط احسان نصری
|
نبودن توفقط نبودن تو نیستنبودن خیلی چیزهاستکلاه روی سرمان نمی ایستدشعر نمی چسبدپول در جیبمان دوام نمی آوردنمک از نان رفتهخنکی از آبما بی تو فقیر شده ایم!رسول یونانبرچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در دوشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۷ساعت 0:46  توسط احسان نصری
|
از به دوش کشیدن من خسته شدی
سنگین بودم
از دست هایم خسته شدی
و از چشم هایم
و از سایه ام
حرف هایم تند و آتشین بودند
روزی می آید
ناگهان روزی می آید
که سنگینی ردپاهایم را
در درونت حس کنی
رد پاهایی که دور می شوند
و این سنگینی
از هر چیزی طاقت فرساتر خواهد بود
ناظم حکمت
ترجمه ی رسول یونان
برچسبها:
اشعار,
شعر جهان,
ناظم حکمت,
رسول یونان
+
نوشته شده در سه شنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۶ساعت 23:0  توسط احسان نصری
|
مانده امچگونه تو را فراموش کنم
اگر تو را فراموش کنم
باید
سال هایی را نیز که با تو بوده ام
فراموش کنم
دریا را فراموش کنم
و کافه های غروب را
باران را
اسب ها و جاده ها را
باید
دنیا را
زندگی را
و خودم را نیز فراموش کنم
تو
با همه چیز درآمیخته ای...
رسول یونان
برچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در پنجشنبه دوم شهریور ۱۳۹۶ساعت 20:6  توسط احسان نصری
|
اگر تو نبودی عشق نبودهمین طوراصراری برای زندگیاگر تو نبودیزمین یک زیر سیگاری گلی بودجاییبرای خاموش کردن بی حوصلگی هااگر تو نبودیمن کاملاً بیکار بودمهیچ کاری در این دنیا ندارمجز دوست داشتن تورسول يونانبرچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در دوشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 14:57  توسط احسان نصری
|
تو مژده ی آزادی هستیاز بلندگوی زندانبرای محکومی از یاد رفته...رسول یونانبرچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در پنجشنبه دوم دی ۱۳۹۵ساعت 20:5  توسط احسان نصری
|
دنیا که به پایان برسددنیایی دیگر خواهند ساختو خنده ی توجای آفتاب را خواهد گرفترسول یونانبرچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در یکشنبه سی ام خرداد ۱۳۹۵ساعت 16:29  توسط احسان نصری
|
این عصرچقدر غم انگیز استانگاردر تمام قطارها و اتوبوس هاتو دور می شویرسول یونانبرچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در یکشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۴ساعت 20:15  توسط احسان نصری
|
بارانی مورب...
در نیمروزی آفتابی
هیچ اتفاقی نیافتاده است
تنها تو رفته ای!
اما من...
قسم می خورم که این باران
بارانی معمولی نیست...
حتما جایی دور
دریایی را به باد داده اند...
رسول یونان
برچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در یکشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۲ساعت 14:48  توسط احسان نصری
|
عشق
راهی ست برای بازگشت به خانه
بعد از کار
بعد از جنگ
بعد از زندان
بعد از سفر
بعد از...
من فکر می کنم
فقط عشق می تواند
پایان رنج ها باشد
به همین خاطر
همیشه آوازهای عاشقانه می خوانم
من همان سربازم
که در وسط میدان جنگ
محبوبش را فراموش نکرده است
رسول یونان
برچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در جمعه بیست و دوم شهریور ۱۳۹۲ساعت 12:9  توسط احسان نصری
|
اگر مرا دوست نمی داری
دوست نداشته باش
من هر طور شده
خودم را از این تنگنا نجات می دهم
اما دوست داشتن را فراموش نکن
عاشق دیگری باش
این ترانه نباید به پایان برسد
سکوت آدم ها را می کشد
این چشمه نباید بند بیاید
میخک هایی که در قلب ها شکوفا شده اند
از تشنگی می خشکند
اگر دوست داشتن را فراموش نکنی
تمام زیبایی ها را به یاد خواهی آورد
رسول یونان
برچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در چهارشنبه پنجم تیر ۱۳۹۲ساعت 17:40  توسط احسان نصری
|
تو ماه را
بیشتر از همه دوست می داشتی
و حالا ماه هر شب
تو را به یاد من می آورد
میخواهم فراموشت کنم
اما این ماه
با هیچ دستمالی
از پنجره ها پاک نمی شود!
رسول یونان
برچسبها:
اشعار,
شعر سپید,
رسول یونان
+
نوشته شده در چهارشنبه بیست و یکم فروردین ۱۳۹۲ساعت 19:28  توسط احسان نصری
|