خورشید حق دارد
خروس حق دارد
ساعت حق دارد
یک روز تا ظهر بخوابد

تو اما حق نداری
بوسه ی صبحگاهی مرا فراموش کنی
و مرا بی ترانه و لبخند
به اداره بفرستی

حمیدرضا شکارسری


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, حمیدرضا شکارسری
+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۶ساعت 13:14  توسط احسان نصری  | 

به دیدن آمده بودم، دری گشوده نشد
صدای پای تو زآن سوی در، شنوده نشد

سرت به بازوی من تکیه ای نداد و سرم
دمی به بالش دامان تو غنوده نشد

لبم به وسوسه ی بوسه دزدی آمده بود
ولی جواهری از گنج تو ربوده نشد

نشد که با تو برآرم دمی نفس به نفس
هوای خاطرم امروز مشک سوده نشد

به من که عاشق تصویرهای باغ و گلم
نمای ناب تماشای تو نموده نشد

یکی دو فصل گذشت از درو، ولی چه کنم
که باز خوشه ی دلتنگی ام دروده نشد

چه چیز تازه در این غربت است؟ کی؟ چه زمان،
غروب جمعه ی من بی تو پوک و پوده نشد؟

همین نه دیدنت امروز - روزها طی گشت -
که هرچه خواستم از بوده و نبوده نشد

غم ندیدن تو شعر تازه ساخت. اگر
به شوق دیدن تو تازه ای سروده نشد

حسین منزوی


برچسب‌ها: اشعار, غزل, حسین منزوی
+ نوشته شده در  جمعه بیست و ششم خرداد ۱۳۹۶ساعت 19:54  توسط احسان نصری  | 

در اندوه من
شادی رها شدن پرنده ای است
که به او
دل بسته بودم...

علیرضا روشن


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, علیرضا روشن
+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۶ساعت 14:19  توسط احسان نصری  | 

کشیده است به رسوایی و جنون کارم
میان جمع بگویم که دوستت دارم؟

که دستگیری ام ای عشق می کند آیا
خدا نکرده اگر از تو دست بردارم؟

گرفت بار غمت را به دوش هر کس، مرد
خبر دهید که من زنده زیر آوارم!

مراقبم که مبادا تهی شوم از تو
قسم به چشم تو! در خواب نیز بیدارم

شبیه اسفندم بی قرار گریه ی سیر
شب و غروب و سحر، صبح و ظهر می بارم

مرتضی امیری اسفندقه


برچسب‌ها: اشعار, غزل, مرتضی امیری اسفندقه
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و یکم خرداد ۱۳۹۶ساعت 0:56  توسط احسان نصری  | 

اگر تو نبودی
این کوچه
با کدام بهانه بیدار می شد
و این شب
با کدام قصه می خوابید؟

محمدرضا عبدالملکیان


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, محمدرضا عبدالملكیان
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 0:37  توسط احسان نصری  | 

من آشنای کویرم، تو اهل بارانی
چه کرده ام که مرا از خودت نمی دانی؟

مرا نگاه! که چشم از تو بر نمی دارم
تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی

من از غم تو غزل می سرایم و آن را
تو عاشقانه به گوشِ رقیب می خوانی

هزار باغ گل از دامن تو می روید
به هر کجا بروی باز در گلستانی

قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست
که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی...

سجاد سامانی


برچسب‌ها: اشعار, غزل, سجاد سامانی
+ نوشته شده در  شنبه سیزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 23:41  توسط احسان نصری  | 

باد تنهاست
و هرچه را بیشتر می خواهد
بیشتر از خود دور می کند

مهدی اشرفی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, مهدی اشرفی
+ نوشته شده در  جمعه پنجم خرداد ۱۳۹۶ساعت 14:30  توسط احسان نصری  |