چه زود بردهای از خاطرت مرا ادریس
چقدر فاصله افتاده بین ما ادریس
چقدر عطر تو در خاطرات من جاریست
دلم گرفته به یاد گذشتهها ادریس
منم که پیرهن بوسه دوختی به تنم!
مرا به یاد نمیآوری چرا ادریس؟
خبر نداری از این گریههای دور از تو
چه بغضها که شکستند بی صدا ادریس
قسم به چشم عزیزت که چشممان زدهاند
وگرنه میشدی از من مگر جدا ادریس؟
همیشه مبهم و سردند بی تو رویاهام
به خوابهای مهآلود من بیا ادریس...
سیده تکتم حسینی