ساده اما قشنگ
یا همین امشب بیا یا از تو دلخور می شوم
کاسه صبرم که دارم بی جهت پر می شوم
یا همین امشب بیا یا از تو دلخور می شوم
گرچه نرمم سخت می گیرم اگر خردم کنی
نانم اما زیر دندان تو آجر می شوم
من یکی از آن همه تیر و تفنگ کردی ام
که هلاک یک نگاه دختر لر می شوم
مثل قلب زاگرس مهمان نواز و خاکی ام
چشم بر هم می زنی از ایلتان پر میشوم
به خسوف ایمانم افزون تر شده وقتی که شب
توی صحرا غرق ماه زیر چادر میشوم
قرص ماهم داغی تن بی وفا کرده مرا
جای تو هر شب دچار قرص تب بر می شوم
جان بخواهی باشد اما صبر را از من نخواه
یا همین امشب بیا یا از تو دلخور می شوم
جواد منفرد
برچسبها:
اشعار
,
غزل
,
جواد منفرد
+
نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۳ساعت 11:55  توسط احسان نصری |
آدرس کانال تلگرام:
sadeamaghashang@
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
نوشته های پیشین
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
آبان ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
خرداد ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
آرشیو موضوعی
اشعار
بریده کتاب
جمعه های انتظار
روزهای جانسوز
رسولان خاموش
بهانه های دلم
داستانهای ساده اما قشنگ
پیوندها
من در شعر نو
پانتومیم چشمانت (احسان نصری)
حوض نقاشی
RSS