ساده اما قشنگ
چندی ست که سردم شده دور از دم گرمت...
ای بکر ترین برکه! هلا سوره ی صافی
پرهیز کن از این همه پرهیز اضافی
مهری بزن از بوسه به پیشانی سردم
بد نام که هستیم به اندازه ی کافی
تلخینه ی آمیخته با هر سخنت را
صد شکر، شکرپاش لبت کرده تلافی
با یافتن چشم تو آرام گرفتم
چون شاعر درمانده پس از کشف قوافی
چندی ست که سردم شده دور از دم گرمت
بر گردنم از بوسه مگر شال ببافی
علیرضا بدیع
برچسبها:
اشعار
,
غزل
,
علیرضا بدیع
+
نوشته شده در جمعه هشتم اسفند ۱۳۹۳ساعت 18:36  توسط احسان نصری |
آدرس کانال تلگرام:
sadeamaghashang@
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
نوشته های پیشین
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
آبان ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
خرداد ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
آرشیو موضوعی
اشعار
بریده کتاب
جمعه های انتظار
روزهای جانسوز
رسولان خاموش
بهانه های دلم
داستانهای ساده اما قشنگ
پیوندها
من در شعر نو
پانتومیم چشمانت (احسان نصری)
حوض نقاشی
RSS