سفر بهانه ی دیدار و آشنایی ماست
از این به بعد «سفر» مقصدِ نهایی ماست

در ابروان من و گیسوانِ تو گره ای ست
گمان مبر که زمانِ گره گشایی ماست

خراب تر ز من و بهتر از تو بسیار است
همین بهانه ی آغازِ بی وفایی ماست

زمانه غیر زبان قفس نمی داند
بمان که «پر نزدن» حیله ی رهایی ماست

به روز وصلِ چه دلبسته ای؟ که مثلِ دو خط
به هم رسیدنِ ما نقطه ی جدایی ماست

فاضل نظری


برچسب‌ها: اشعار, غزل, فاضل نظری
+ نوشته شده در  شنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 12:19  توسط احسان نصری  |