ساده اما قشنگ
خواب شمال
يك روز اشك هاي تو فرياد مي شود
و عشق از محاصره آزاد مي شود
يك روز پر شكوه كه تاريخ عاشقي
بر پايه ي نگاه تو بنياد مي شود
روزي كه دست هاي تو در دست هاي من
از دستبرد فاجعه آزاد مي شود
تقويم پر تراكم رحلت به دست تو
تغيير مي نمايد و ميلاد مي شود
كابوس دشت هاي جنوب از عبور تو
خواب شمال مي شود و شاد مي شود
در كوچه هاي كهنه كه ديوار حاكم است
تنديس هاي پنجره ايجاد مي شود
خوشبخت قلب من كه به ياد تو مي تپد
خوشبخت اسم من كه به تو ياد مي شود
ابراهیم واشقانی فراهانی
برچسبها:
اشعار
,
غزل
,
ابراهیم واشقانی فراهانی
,
جمعه های انتظار
+
نوشته شده در جمعه هشتم شهریور ۱۳۹۲ساعت 23:47  توسط احسان نصری |
آدرس کانال تلگرام:
sadeamaghashang@
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
نوشته های پیشین
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
آبان ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
خرداد ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
آرشیو موضوعی
اشعار
بریده کتاب
جمعه های انتظار
روزهای جانسوز
رسولان خاموش
بهانه های دلم
داستانهای ساده اما قشنگ
پیوندها
من در شعر نو
پانتومیم چشمانت (احسان نصری)
حوض نقاشی
RSS