اي عشق، اي ترنم نامت ترانه ها
معشوق آشناي همه عاشقانه ها

اي معني جمال به هر صورتي كه هست
مضمون و محتواي تمام ترانه ها

با هر نسيم، دست تكان مي دهد گلي
هر نامه اي ز نام تو دارد نشانه ها

هر كس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شكوفه، خوشه گندم به دانه ها

شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دريا به موج و موج به ريگِ كرانه ها

باران قصيده اي است تر و تازه و روان
آتش ترانه اي به زبان زبانه ها

اما مرا زبان غزلخواني تو نيست
شبنم چگونه دم زند از بي كرانه ها

كوچه به كوچه سر زده ام كو به كوي تو
چون حلقه در به در زده ام سر به خانه ها

يك لحظه از نگاه تو كافي است تا دلم
سودا كند دمي به همه جاودانه ها...

قیصر امین پور


برچسب‌ها: اشعار, غزل, قیصر امین پور
+ نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم دی ۱۳۹۱ساعت 17:1  توسط احسان نصری  |