از من نشان نمانده تو هر گاه با منی
چون برکه ای که پر شود از ماه با منی

از «من» به «تو»ست این سفر، امّا قبول کن
چون سرنوشت در همه ی راه با منی

احساس می کنم که کنارم نشسته ای
در لحظه ی شکفتن هر آه با منی

بر پای لنگ ثانیه ها سنگ بسته اند
در این سکوت و حسرت جانکاه با منی

یوسف شدن به قیمت دوری، ستمکشی است
من قانعم به این که ته چاه با منی

ای کاش پلک خسته ی خورشید نشکفد
یلدا رسیده است و تو همراه با منی

سید مهدی طباطبایی

یلداتون پیشاپیش مبارک

 


برچسب‌ها: اشعار, غزل, سید مهدی طباطبایی
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم آذر ۱۳۹۱ساعت 11:28  توسط احسان نصری  |