کسی که می رسد و ریشه می دواند باز
میان عطر و نسیم و پرنده و پرواز

کسی که خرقه اش از بوی صبح سرشار است
و روز می شود از سمت چشم او آغاز

کسی که می شکفد لا به لای لبخندش
هزار پیچک وحشی ، هزار چشم انداز

کسی که بذر مرا می کند نهان در خاک
و صبر می کند آن قدر تا برویم باز

سپید گون و شکوفنده می رسد از راه
چه آرزوی غریبی ، چقدر دور و دراز

اگر چه هیچ نشانی ندیده ام ، بگذار
پی نگاه بیابانی اش بگردم باز

منصوره نیک گفتار

برچسب‌ها: اشعار, غزل, منصوره نیک گفتار, جمعه های انتظار
+ نوشته شده در  جمعه هفتم بهمن ۱۳۹۰ساعت 19:18  توسط احسان نصری  |