بر شانهام دست است یا بار گناه است این؟
حرمت نگه دار ای مسلمان! بارگاه است این
از فکر چال چانهات بیرون نمیآیم
از پیش روی خلق بردارش که چاه است این
ابرو نه! خنجر، لب نه!مقتل، زلف نه! لشگر
از صلح میگفتی، ولی آوردگاه است این!
گفتی تو هم بگذار سر بر شانهی امنم
پیداست از موی رهایت، پرتگاه است این
راهی به دل پیدا نخواهی کرد الا دل
فکر مرا بیرون کن از سر، اشتباه است این
گفتی که راهی پیش پاهای تو بگذارم
بگذار دل را زیر پاهایت که راه است این
در چشمت آخر بخت خود را امتحان کردم
نفرین به اقبالی که من دارم! سیاه است این
باشد! تو را روی سرم جا میدهم ای عشق
هرکس بپرسد چیست میگویم کلاه است این
محمدحسین ملکیان