مردم‌ از عطر لباسم‌ می فهمند
که‌ عشق من‌ تویی
از عطر تنم‌ درمیابند که‌ با تو بوده ام
از بازوی‌ خواب‌ رفته ام‌ پی‌ می برند
که‌ زیر سر تو بوده‌ است

نمی توانم‌ پنهان‌ کنم
از نوشته های‌ منوّرم‌ می فهمند
که‌ برای‌ تو نوشته ام
در شعف گام هایم‌ شوق دیدار تو را درمیابند
در سبزینه ی‌ لبانم
نشان بوسه های‌ تو را پیدا می کنند

چگونه‌ می خواهی‌ داستان‌ عاشقانه مان‌ را
از حافظه ی گنجشکان‌ پاک‌ کنی‌
و نگذاری‌ خاطراتشان‌ را منتشر کنند؟

نزار قبانی
ترجمه ی یغما گلرویی


برچسب‌ها: اشعار, شعر جهان, نزار قبانی, یغما گلرویی
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۳۹۶ساعت 17:50  توسط احسان نصری  |