وای از آن لحظه که معشوق به یارش برسد
دست دلداده به دستان نگارش برسد

بهترین لحظه ی عمر است اگر سربازی
بعد یک غربت پر غم به دیارش برسد

مثل بید نگرانی که زمستانی را
منتظر مانده به گرمای بهارش برسد

حکم یک قاتل محکوم به حبس ابدی
عفو رهبر بخورد ختم حصارش برسد

مثل سرپنجه فرو بردن در زلف شماست
وای از آن لحظه که معشوق به یارش برسد

سهام الدین خداشناس


برچسب‌ها: اشعار, غزل, سهام الدین خداشناس
+ نوشته شده در  چهارشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۴ساعت 15:37  توسط احسان نصری  |