ساده اما قشنگ
صبر کن
صبر کن، آرام، کم کم آشنا هم می شویم
عده ای قبلاً شدند و ما دو تا هم می شویم
مثل هر کاری از اول سخت می گیریم و بعد –
ساده در آغوش یکدیگر رها هم می شویم
شرم، چیزی دست و پاگیر است و وقت ما کم است
پس به مقدار ضرورت بی حیا هم می شویم
گرچه عمری سربزیری خصلت ما بوده است
هر کجا لازم شود سر به هوا هم می شویم
دیر یا زود آتش هر عشق می خوابد، کمی -
صبر کن، نسبت به هم بی اعتنا هم می شویم
از همان راهی که می آییم؛ برخواهیم گشت
بعد از آن با سادگی از هم جدا هم می شویم
اصغر عظیمی مهر
برچسبها:
اشعار
,
غزل
,
اصغر عظيمي مهر
+
نوشته شده در دوشنبه چهاردهم مهر ۱۳۹۳ساعت 1:21  توسط احسان نصری |
آدرس کانال تلگرام:
sadeamaghashang@
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
نوشته های پیشین
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
آبان ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
خرداد ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
آرشیو موضوعی
اشعار
بریده کتاب
جمعه های انتظار
روزهای جانسوز
رسولان خاموش
بهانه های دلم
داستانهای ساده اما قشنگ
پیوندها
من در شعر نو
پانتومیم چشمانت (احسان نصری)
حوض نقاشی
RSS