ساده اما قشنگ
بعد از این ای عقل دوراندیش من کاری بکن...
رفته ای، عطرت ولی در خانه ام جا مانده است
یک نفر دور از تو اینجا سخت تنها مانده است
از شب طوفانی و مواج گیسوهای تو
قایقی آمد ولی، دل بین دریا مانده است
فکر و ذکر و کار هر روزم شدی پس بعد از این
کار دیروزم به امروز و به فردا مانده است
با غم هجر ات سفرها رفتم و رفتم ولی
غم کم آورد و نیامد، او هم از پا مانده است
بعد از این ای عقل دوراندیش من کاری بکن
هرچه دارم میکشم از این دل وامانده است
احسان نصری
برچسبها:
اشعار
,
غزل
,
احسان نصری
+
نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۴ساعت 18:52  توسط احسان نصری |
آدرس کانال تلگرام:
sadeamaghashang@
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
نوشته های پیشین
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
آبان ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
خرداد ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
آرشیو موضوعی
اشعار
بریده کتاب
جمعه های انتظار
روزهای جانسوز
رسولان خاموش
بهانه های دلم
داستانهای ساده اما قشنگ
پیوندها
من در شعر نو
پانتومیم چشمانت (احسان نصری)
حوض نقاشی
RSS