ساده اما قشنگ
بی دستگیری ات به کجا راه می بریم؟
ای ناگهان تر از همه ی اتفاقها
پایان خوب قصه ی تلخ فراقها
یکجا ز شوق آمدنت باز می شوند
درهای نیمه باز تمام اتاقها
یک لحظه بی حمایت تو ای ستون عشق
سر باز می کنند ترکها به طاقها
بی دستگیری ات به کجا راه می بریم؟
در این مسیر پر شده از باتلاقها
باز آ، بهار من، که به نوبت نشسته اند
در انتظار مرگِ درختان، اجاقها
ای وارث شکوه اساطیر، جلوه کن
تا گم شود ابهت پر طمطراقها
مهدی عابدی
برچسبها:
اشعار
,
غزل
,
مهدی عابدی
,
جمعه های انتظار
+
نوشته شده در جمعه هشتم آذر ۱۳۹۲ساعت 22:8  توسط احسان نصری |
آدرس کانال تلگرام:
sadeamaghashang@
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
نوشته های پیشین
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
آبان ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
خرداد ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
آرشیو موضوعی
اشعار
بریده کتاب
جمعه های انتظار
روزهای جانسوز
رسولان خاموش
بهانه های دلم
داستانهای ساده اما قشنگ
پیوندها
من در شعر نو
پانتومیم چشمانت (احسان نصری)
حوض نقاشی
RSS