ساده اما قشنگ
برگرد...
برای آمدنت دیر می شود، برگرد
زمان ز پرسه زدن سیر می شود، برگرد
در انتظار تو با کوله باری از وحشت
زمین دوباره زمین گیر می شود، برگرد
برای روشنی چشم آسمان، خورشید
میان چشم تو تکثیر می شود، برگرد
همیشه جای تو در لحظه هایمان خالیست
غروب جمعه که دلگیر می شود، برگرد
و جمعه ای که بیایی، تمام عرش خدا
به سمت خاک سرازیر می شود، برگرد
نگار جمشیدنژاد
برچسبها:
اشعار
,
غزل
,
نگار جمشیدنژاد
,
جمعه های انتظار
+
نوشته شده در جمعه هفتم تیر ۱۳۹۲ساعت 20:35  توسط احسان نصری |
آدرس کانال تلگرام:
sadeamaghashang@
صفحه نخست
پروفایل مدیر وبلاگ
پست الکترونیک
آرشیو وبلاگ
عناوین مطالب وبلاگ
نوشته های پیشین
اسفند ۱۴۰۲
بهمن ۱۴۰۲
آذر ۱۴۰۲
مهر ۱۴۰۲
تیر ۱۴۰۲
خرداد ۱۴۰۲
فروردین ۱۴۰۲
اسفند ۱۴۰۱
آذر ۱۴۰۱
آبان ۱۴۰۱
مرداد ۱۴۰۱
اسفند ۱۴۰۰
بهمن ۱۴۰۰
آبان ۱۴۰۰
تیر ۱۴۰۰
خرداد ۱۴۰۰
اردیبهشت ۱۴۰۰
فروردین ۱۴۰۰
اسفند ۱۳۹۹
بهمن ۱۳۹۹
دی ۱۳۹۹
آذر ۱۳۹۹
آبان ۱۳۹۹
مهر ۱۳۹۹
شهریور ۱۳۹۹
مرداد ۱۳۹۹
تیر ۱۳۹۹
خرداد ۱۳۹۹
اردیبهشت ۱۳۹۹
فروردین ۱۳۹۹
اسفند ۱۳۹۸
مرداد ۱۳۹۸
تیر ۱۳۹۸
خرداد ۱۳۹۸
اردیبهشت ۱۳۹۸
اسفند ۱۳۹۷
آرشيو
آرشیو موضوعی
اشعار
بریده کتاب
جمعه های انتظار
روزهای جانسوز
رسولان خاموش
بهانه های دلم
داستانهای ساده اما قشنگ
پیوندها
من در شعر نو
پانتومیم چشمانت (احسان نصری)
حوض نقاشی
RSS