خیال مرگ ندارم ولی قرار این است
که موج مست چنین می خورد به قایق من
بیا و بگذر از این... این که عاقبت روزی...
قبول کن که جز این نیست لایق من
شبیه ثانیه ای بی مجال منتظرم
تو حرف می زنی از سال، ماه، از دقایق من
مخالف اند، مخالف، تمام مردم شهر
ولی هنوز تویی یک صدا موافق من
روح الامین امینی