من و تو در دل همدیگریم و دور از هم
چقدر خاطره داریم در مرور از هم

دو ریل در دو مسیر مخالفیم و به هم
نمیرسیم بجز لحظه ی عبور از هم

تو من، تو من، تو منی... من تو، من تو، من تو شدم
مگر که مرگ جدامان کند به زور از هم

نه... تن نده پریِ من، تو وردها بلدی
بخوان که پاره شود بند بند تور از هم

نه... مثل ریل نه... فکر دوباره آمدنیم
شبیه عقربه ها لحظه ی عبور از هم

مهدی فرجی


برچسب‌ها: اشعار, غزل, مهدی فرجی
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۱ساعت 11:36  توسط احسان نصری  |