ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت‏
دست مرا بگیر كه آب از سرم گذشت‏

مانند مرده‏ای متحرك شدم، بیا
بی تو تمام زندگی‏ام در عدم گذشت‏

می‏خواستم كه وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه كه می‏خواستم گذشت‏

دنیا كه هیچ، جرعه آبی كه خورده‏ام‏
از راه حلق تشنه من، مثل سم گذشت‏

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده‏ایم‏
از خیر شعر گفتن، حتی قلم گذشت‏

تا كی غروب جمعه ببینم كه مادرم‏
یك گوشه بغض كرده كه این جمعه هم گذشت‏

مولا، شمار! درد دلم بی‏نهایت است‏
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت‏

حالا برای لحظه‏ای آرام می‏شوم‏
ساعات خوب زندگی‏ام در حرم گذشت‏

سید حمیدرضا برقعی

برای سلامتی امام زمان یه صلوات بفرست


برچسب‌ها: اشعار, غزل, سید حمیدرضا برقعی, جمعه های انتظار
+ نوشته شده در  جمعه دوم تیر ۱۳۹۱ساعت 20:53  توسط احسان نصری  |