می‌توانی بی اینکه بپرسی چرا،
دوستم داشته باشی؟
و موهایت را
به بادی که از لای انگشتانم عبور می‌کند
قرض بدهی؟
می‌توانی به نامم تکیه کرده
لباست را مرتب کنی
قبل از سلام
آب گلویت را قورت بدهی
و با صدایت
هزار نت به گلوی سه تار بریزی؟
عزیزم!
همه می‌دانند از دهانت
صدای بوسه می‌آید
و چشم‌هایت
سکوت را به دریا تحمیل می‌کند
خوش به حالت که زنی
و خوش به حال من
که دوستت دارم!
 
بهرنگ قاسمی


برچسب‌ها: اشعار, شعر سپید, بهرنگ قاسمی
+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هفتم آبان ۱۳۹۹ساعت 17:18  توسط احسان نصری  |