در چشم ها دو خواهرِ همراز داشتی
خرما فروشِ عشوه گری ناز داشتی

ماندم که بر دهانِ تو "آری" ست یا که نیست؟!
بر لب چو غنچه ای غلط انداز داشتی

ای بهترین "غزل" که خدا "حافظِ" تو باد
خود در دو چشمِ خسته دو شیراز داشتی

من نیست جز غزل به بساطم ولی تو هم
طبعی سخن شناس و غزلباز داشتی

آوارگی ازل به ابد سرنوشت ماست
پایان نصیبِ توست که آغاز داشتی

امیرحسین الهیاری


برچسب‌ها: اشعار, غزل, امیرحسین الهیاری
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفدهم فروردین ۱۳۹۶ساعت 14:57  توسط احسان نصری  |