حضور گم شده ی صد هزار آدمِ گم
حضور وحشی رنگ
طنین نعره ی مسلول و خنده ی مسموم
طنین دغدغه، جنگ

یکی به عربده گفت:
«درود بر آبی
به هر کجا که روی، رنگ آسمان آبی است»
به طعنه گفت کسی با غرور و بی تابی:
«ولی نبود آبی
میان هیچ رگی خون هیچ کس هرگز
درود بر قرمز»

فضای ساده و سبز زمین آزادی
در انفجار صدای ترقه ها، در دود
نود دقیقه کدورت
نود دقیقه کبود

در آستانه ی در
غریب و غمزده طفلی کنار وزنه ی پیر
به فکر سنجش وزن هزار ناموزون

و پیرمردی گنگ
نشسته خسته
به دنبال لقمه ای روزی
کدام استقلال؟!
کدام  پیروزی؟!

مرتضی امیری اسفندقه


برچسب‌ها: اشعار, شعر نو, مرتضی امیری اسفندقه
+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۵ساعت 14:37  توسط احسان نصری  |