حضور گم شده ی صد هزار آدمِ گم حضور وحشی رنگ طنین نعره ی مسلول و خنده ی مسموم طنین دغدغه، جنگ
یکی به عربده گفت: «درود بر آبی به هر کجا که روی، رنگ آسمان آبی است» به طعنه گفت کسی با غرور و بی تابی: «ولی نبود آبی میان هیچ رگی خون هیچ کس هرگز درود بر قرمز»
فضای ساده و سبز زمین آزادی در انفجار صدای ترقه ها، در دود نود دقیقه کدورت نود دقیقه کبود
در آستانه ی در غریب و غمزده طفلی کنار وزنه ی پیر به فکر سنجش وزن هزار ناموزون
و پیرمردی گنگ نشسته خسته به دنبال لقمه ای روزی کدام استقلال؟! کدام پیروزی؟!