در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریم
یارای گفتن گله ها نیست، بگذریم

دردیست در دلم که دوایش نگاه توست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم

گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟
گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم...

ابری که می گذشت به آهنگ گریه گفت:
دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم»

هرچند دشمنم شده ای دوست دارمت
بر دوستان گلایه روا نیست، بگذریم

سجاد سامانی


برچسب‌ها: اشعار, غزل, سجاد سامانی
+ نوشته شده در  چهارشنبه سی ام دی ۱۳۹۴ساعت 10:25  توسط احسان نصری  |