با چشم سیاه آمده در شعر که جانی بشود
تا عامل یک جنگ و نزاع همگانی بشود

با مردم آواره ی چشمش، چو اوباما باید
کاندید نوبل در جهت صلح جهانی بشود

موهای رها در وزش باد دلیلش این است:
تا عالم و آدم، همه مجنون و روانی بشود

با این شکرِ خنده اش آمار دیابت هر روز
بالا رود و باعث موج نگرانی بشود

از حالت موزون صدایش دل هر مومن و شیخ
می لرزد و مجذوب همین چرب زبانی بشود

حالم شده مانند به آن رعیت دلداده ی ده-
ترسیده که معشوقه ی او همسر خانی بشود

حقم به خدا بردن دستان تو شد، می ترسم...
مانند المپیک کُره، باز تبانی بشود

احسان نصری


برچسب‌ها: اشعار, غزل, احسان نصری
+ نوشته شده در  یکشنبه هفتم دی ۱۳۹۳ساعت 14:46  توسط احسان نصری  |